loading...

کاکتوس صورتی

ا گفت همسرم هروقت میاد خونه فقط یکی رو میخواد که کارهاشو انجام بده. لباساشو بشوره،براش غذا درست کنه پذیرایی کنه و ماساژش بده خستگی کار از تنش بیرون بره. گفت همس...

بازدید : 1488
پنجشنبه 17 ارديبهشت 1399 زمان : 5:23
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کاکتوس صورتی

ا

گفت همسرم هروقت میاد خونه فقط یکی رو میخواد که کارهاشو انجام بده.

لباساشو بشوره،براش غذا درست کنه

پذیرایی کنه و ماساژش بده خستگی کار از تنش بیرون بره.

گفت همسرم میگه چون من خرجتو میدم تو باید تموم کارهای خونه رو انجام بدی.

کمر درد داشت و گفت دکتر بهش گفته نباید اینقدر بشور و بساب خونه انجام بده، دکتر گفته باید استراحت کنی.

وقتی از مطب برگشتن همسرش گفته بلندشو شام درست کن...!

میگفت تموم زندگیم شده وقف یه نفر! تموم شب و روزم باید تو خونه آدمی‌کار کنم که من براش هیچ اهمیتی ندارم و صرفا برای رفع نیازهای خودش منو میخواد.

بغض کرده بود و بعد از چند لحظه سکوت گفت: پس من چی!؟ پس خودم چی!؟

پس کی تو این دنیا به من اهمیت میده؟ ینی من ب دنیا اومدم تا اخر عمر برای یکی دیگه زندگی کنم؟ پس علایق خودم چی!نظراتم!سلیقه م!احساسم😔

من همون لحظه خواستم بمیرم براش ♥️

برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 3

آمار سایت
  • کل مطالب : 34
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 95
  • بازدید کننده امروز : 58
  • باردید دیروز : 107
  • بازدید کننده دیروز : 8
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 374
  • بازدید ماه : 792
  • بازدید سال : 2735
  • بازدید کلی : 77297
  • کدهای اختصاصی